❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
جمعه 15 آذر 1392برچسب:, :: 20:15 :: نويسنده : reza
لحظه هایست که تنهایی من سنگین است... لحظه هایی که تو را می خوانم لحظه هایست که از گریه به خود می پیچم... لحظه هایی که تو را می خوانم لحظه هایست که از گریه فرو می ریزم... میشود گریه نکرد... میشود ساده نشست... میشود عمق پریشانی را با سکوتی به فراموشی و انکار سپرد! ولی ای کاش تو کاری بکنی... دل من طاقت دنیای تو را کم دارد! دل من خسته و بی فرجام است... لحظه ای با تو پر از احساسم لحظه ای بی تو ز غم سرشارم... و مرا لحظه ی سرشاری و غم بسیار است! ... من و تنهایی و یک عالمه غم تا کجا طاقت تکرار شدن را داریم؟ من به دنیای تو بدبین هستم... من به رویای محبت، به صفا، عشق و وفا شک دارم! ... و من اینگونه به تنهایی خود می نازم... خلوتی از تو و من... خلوتی دور ز دنیای پر ترس و دروغ... لااقل با دل خود میسازم... و جدا از همه جا ، از همه کس روی دستان نوازشگر تو میمیرم... گره کور فرو پاشی من میشود باز به دستان تو اما یارب! من تو را کم دارم... من به دستان تو محتاج هستم... بگشا بند و مرا خالی کن... باز کن این گره کور و مرا راهی کن.... کاسه ی صبر من عمریست که پر گشته خدا... www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان:
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|