❤ ‿❤ اشک باران ❤ ‿❤ عاشقانه و عارفانه |
|||
بعد از سالها دختر کبریت فروش را دیدم بزرگ و زیبا شده بود به او گفتم کبریت هایت کو میخواهم این سرزمین را به اتش بکشم
خندی تلخی کردو گفت
کبریت هایم را نخریدن سالهاست که تنم را میفروشم www.ashkbaran.loxblog.com نظرات شما عزیزان:
شیرینیش ب سختیشه
آب خوردن آسونه ولی هیچ وقت آب خوردن خاطره نمیشه برات هرچقدر سخت تر بگزره بهت بیشتر یادت میمونه بعضی وقتا ی زخمی ک ی زمانی دردش دیوونت میکرده میتونه ی خاطره شیرین باشه از کسی ک از بین بردتش
آرشيو وبلاگ پيوندها
|
|||
|